اثر بخشی آموزش گروهی غنی سازی زوجی مبتنی بر رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان و سازگاری زناشویی

اثر بخشی آموزش گروهی غنی سازی زوجی مبتنی بر رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان و سازگاری زناشویی
(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
تنظیم هیجان
تعریف هیجان
شاید بتوان گفت که یکی از پیچیده ترین تعاریف در روانشناسی، تعریف هیجان است. چرا که برای تعریف جامع و صحیح آن باید ابعاد مختلف را مورد بررسی قرار داد. در نگاه نخست، بیشتر مردم هیجان را به عنوان احساس ميشناسند. شناختی که آنها از ترس و یا شجاعت دارند جنبه بارز احساسی آنها، طبق تجربه شان ميباشد در صورتی که احساسها فقط بخشی از هیجانها ميباشد (شاهقلیان و همکاران، 1386). اصطلاح هیجان از ریشه لاتین Emovere به معنی حرکت، تحریک و حالت تنش مشتق شده است. هیجان در زبان متداول با شور، احساس، انفعال و عاطفه معادل است (ریو، 1386، ص46).
در حال حاضر دو نوع کاربرد برای این اصطلاح وجود دارد:
1ـ اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعيني از حالات ذهنی. این همان معنایی است که ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است.
2ـ برچسبی برای زمینهای از تحقیقات علميکه به بررسی عوامل محیطی، فیزیولوژیکی و شناختی این تجربیات ذهنی میپردازد (خداپناهی، 1392، ص13).(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
هیجان از جمله اصطلاحاتی است که تعریف آن با دشواری روبرو بوده و از مسائل حلنشده در روانشناسی میباشد. در کاربرد تقریبا اجماعی امروزه، که البته مطابق کاربرد اولیه آن نیز میباشد، هیجان اصطلاحی پوششی برای تعداد نامعینی از حالات ذهنی بوده که وضعیت هستیشناسی هریک با برچسبی که معنی آن با توافق ساده معین میگردد، تثبیت میشود (پورافکاری، 1390، ص659).
هیجان که بدان عاطفه نیز گفته شده در واقع احساسهای شدید ذهنی میباشند که حالتهای روانی مختلفی را در انسان بهوجود میآورند.
هیجان که عمدتاً در قالبهایی مانند ترس، خشم، اندوه، شادمانی، لذت، عشق، شگفتی، نفرت و شرم بروز مییابد، یکسری حالات روانی نظیر شادی، ترس و. . . را در افراد بهوجود میآورد و همچنین نوعی تغییرات فیزیولوژیکی را در بدن افراد بهدنبال دارد (اسلامی نسب، 1393، ص53).(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
اساساً باید هیجان را نوعی احساس شدید دانست که اغلب به کنشی غریزی میانجامد و معمولاً با تغییراتی در گردش خون، تنفّس، عرق کردن، پلک زدن و. . . همراه است و از اینرو میتوان هیجان را نوعی احساس شدید که موجب پیدایش واکنشهای فیزیولوژیک آشکار همراه با حالت عاطفی در موجود زنده میشود، دانست.
برای مثال انسان وقتی با یک واقعه خطرناک مواجه میشود، بیاختیار نشانههای آمادگی برای گریز و فرار جسميو فیزیولوژیک در او بهوجود میآید .(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
و از لحاظ روانی هم نشانهها و رفتارهایی مبتنیبر ترس در فرد ظاهر میشود که به آن حالت هیجان، ترس گفته میشود (بشارت، 1387).
علاوه بر اين كاربردها، اصطلاح هيجان مفاهيم ضمني ديگري نیز دارد: حالات هیجانی به طور طبیعی، حاد تلقی میشوند و این حالات، تجارب ذهنی هستند که با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاری با آشفتگی و اضطراب همراه هستند (پورافکاری، 1390، ص 660).
محققان هيجان را نتيجه تعادل عوامل درونی، عوامل محيطي و فرايندهاي عصبی- هورمونی ميدانند و معتقدند که هیجانها:
الف) با تجارب عاطفی مانند احساس لذت يا عدم لذت همراهند.
ب) به تفسيرهاي شناختی وا ميدارند.
ج) باعث به کار افتادن برخی تغييرات درونی مانند افزايش فشار خون ميشوند.
د) رفتارهایی را فرا ميخوانند که اغلب ابرازگر انطباق و جهتگيری شده، به سوی هدف هستند (به نقل از خداپناهی، 1392، ص 16).(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
هيجانها به وسيله افکار، رفتار و فيزيولوژی تاثیر ميپذيرند و بر آنها اثر میگذارند.
برخی از هيجانها مثبت و خوشايند هستند، مانند شادی و عاطفه و برخی از هيجانها منفی هستند مانند خشم و استرس (تنهوتن[1]، 2007).
هیجانها پدیدههاي کم دواميهستند که به فرد کمک ميکند با فرصتها و چالش هایی که هنگام رویدادهای مهم زندگی با آن مواجه ميشود، سازگار شود. هیجانها یک نوع انگیزه هستند که رفتار را نیرومند و هدایت ميکنند. مثلاً خشم به عنوان یک هیجان منابع ذهنی، فیزیولوژیکی، هورمونی و عضلانی بدن را بسیج ميکند تا شخص به هدف خاصی، مانند غلبه کردن بر موانع یا رفع بی عدالتی برسد (نیرومند کردن و هدایت رفتار).
هیجانها در واقع مثل یک سیستم نمایش نشان ميدهد که سازگاری فرد چقدر خوب یا بد پیش ميرود (اسلامی نسب، 1393، ص24).
اغلب پژوهشگران معتقدند که هیجانها به صورت نوعی انگیزه عمل ميکنند. اما برخی دیگر از هیجانها به عنوان سیستم انگیزشی نخستین، همتای سایقهاي فیزیولوژیکی (گرسنگی، تشنگی، خواب، میل جنسی، درد)، یاد ميکنند (روگنونی و همکاران، 2008).(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
هیجانهاي مثبت، هنگام فعال کردن و ارضاء کردن انگیزههاي فرد (علاقه، شادی و . . . ) به صورت استعاره، چراغ سبزی را برای ادامه دادن رفتار روشن ميکنند. در حالیکه هیجانهاي منفی، هنگام فعال کردن و ارضاء کردن انگیزههاي فرد (نفرت، گناه)، چراغ قرمزی را برای متوقف کردن رفتار روشن ميکنند. رویدادهایی که در موقعیتهاي مختلف اتفاق ميافتد، ذهن و بدن را به صورت هیجان وارد کار ميکند.
یعنی مواجه شدن با رویدادی مهم، فرایندهاي شناختی و زیستی را فعال ميکند که جمعاً عناصر مهم هیجان یعنی احساس ها، انگیختگی بدن، رفتارهدفمند و بیانگری را فعال ميسازند (رضاپورميرصالح و همکاران، 1389).
دیدگاههاي شناختی و زیستی با هم، تصویر جامعی از فرایند هیجان در اختیار ميگذارند.
طرفداران نظریه شناختی معتقدند که ارزیابی معنی، موجب هیجان ميشود اما طرفداران برتری عوامل زیستی معتقدند که واکنشهاي هیجانی لزوماً به ارزیابیهاي شناختی نیازی ندارند. آنها معتقدند که هیجانها ميتوانند بدون رویدادشناختی قبل از آن روی دهند ولی نميتوانند بدون رویداد زیستی قبل از آن، روی دهند. از سوی دیگر نمایندگان دیدگاه زیستی دلایلی همچون: پاسخ هیجانی اطفال به برخی رویدادها به رغم کمبودهاي شناختی، شروع سریع هیجان کوتاه مدت بودن آنها و خودکار و غیر ارادی بودن آنها، ناشی شدن از مدارهای عصبی مغز را برای اثبات اهمیت عوامل زیستی بیان ميکنند.
از طرف دیگر نمایندگان دیدگاه شناختی: ارزیابی شناختی فرد از معنی یک رویداد، تجربه هیجان در برخی موقعیتها و عدم تجربه آن در موقعیتهاي دیگر، پردازش اطلاعات بعد از وقوع پیامدها را دلایلی برای اثبات فرضیه خود مبنی بر اینکه فعالیت شناختی شرط لازم هیجان است را ميآورند. (رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
در مقابل این دو دیدگاه، دیدگاهی معتقد است که انسانها دو سیستم همزمان دارند که هیجان را فعال و تنظیم ميکنند.
یک سیستم، سیستم فطری، خودانگیخته و فیزیولوژیکی است که به صورت غیر ارادی به محرکهاي هیجانی واکنش نشان ميدهد و سیستم دیگر، سیستم شناختی مبتنی بر تجربه است که به صورت تعبیری و اجتماعی واکنش نشان ميدهد (عطادخت و همکاران، ۱۳۹۵).
در مورد تعداد هیجانها نیز دید گاههاي مختلف، نظریات متفاوتی را ارائه ميدهند. دیدگاه زیستی معمولاً روی چند هیجان اصلی تأکید ميکند که حداقل دو یا سه و حداکثر ده تا هستند. مثال: خشم، ترس، اندوه، شادی، نفرت، تعجب، شرم، گناه، علاقه و حقارت. در واقع همه پژوهشگران دیدگاه زیستی معتقدند که:
- تعداد کميهیجان اصلی وجود دارد؛
- هیجانهاي اصلی در تمام انسانها و حیوانات مشترک هستند
- هیجانهاي اصلی ثمره زیست شناسی و تکامل هستند (میکولینسر و شیور، 2005).
پژوهشگران دیدگاه شناختی قاطعانه تأکید دارند که انسانها خیلی بیشتر از 2 تا 10 هیجان را تجربه ميکنند .
آنها معتقدند که تعداد محدودی مدار عصبی، جلوههاي صورت، واکنشهاي بدنی وجود دارند اما چند هیجان مختلف ميتوانند از یک واکنش زیستی ایجاد شوند.(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
هیجانهاي اصلی دارای ملاکهاي مشخصی هستند از جمله: فطری هستند نه اکتسابی، در تمام افراد از شرایط یکسانی بوجود ميآید، به صورت منحصر به فرد و متمایز ابراز ميشوند و پاسخ فیزیولوژیکی متمایز و بسیار قابل پیش بینی را فراخوانی ميکنند. با توجه به اینکه برخی از پژوهشگران با مفهوم هیجانهاي اصلی مخالف هستند اما در کل در تمام فهرستها هیجانهاي اصلی عبارتند از: ترس، خشم، نفرت، غم، شادی و علاقه (خناری نژاد و انصاری، ۱۳۹۵).
ابعاد و مولفههاي هیجان
هیجانها چند بعدی هستند و ميتوان هیجان را به صورت پدیدههاي ذهنی، زیستی، هدفمند و اجتماعی بیان کرد. در واقع وقتی رویدادهای مهميبرای انسانها پیش میآید، واکنشهای زیستی و شناختی در آنها فعال میشود.
این فرایندهای زیستی و شناختی، هیجان را بهوجود آورده و آنها را برای مقابله کردن سازگارانه با رویدادهای مهم زندگی، آماده میکند.
این فرایندهای درگیر در هیجان که میتوان از آنها به مراحل هیجان نیز یاد کرد، از این قرارند:
الف) ابعاد زیستی؛ هیجانها تاحدودی واکنشهای زیستی به رویدادهای زندگی هستند و در واقع بدن انسان در زمان برانگیختگی هیجان، دچار تغییرات فیزیولوژیکی عمدهای میشود.(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
ب) ابعاد شناختی؛ از نظر کسانی که هیجان را از دیدگاه شناختی، اجتماعی یا فرهنگی بررسی میکنند. رویدادهای زیستی لزوماً مهمترین ابعاد هیجان نمیباشند. بنابراین درست است که هیجانها از فرایندهای زیستی پدید میآیند اما نباید از نظر دور داشت که پردازش اطلاعات، تعامل اجتماعی و موقعیتهای فرهنگی هم موجب نمایان شدن هیجانها میشوند. برای مثال با بررسی کاملا زیستی نمیتوان نسبت به هیجانهایی مانند امید، غرور و بیگانگی آگاهی حاصل کرد و یا ناامیدی، از فعالیت سیستم عصبی خودمختار یا تغییرات در جلوههای صورت ناشی نمیشود بلکه از آگاهی شناختی، اجتماعی و فرهنگی نداشتن چیزی که امیدوار بودهایم داشته باشیم، سرچشمه میگیرد (خداپناهی، 1392، ص129).
ابعاد شناختی هیجان عبارتاند از:
- ارزیابیها: ساختار مهم در آگاهی شناختی از هیجان، ارزیابی میباشد که قبل از هیجان در مراکز عالی مغز، صورت گرفته و آنها را فرا میخواند. ارزیابیها یا تعبیرهای فرد از موقعیتها و پیامدها و نه صرف موقعیتها و پیامدها بهخودی خود، هستند که موجب ایجاد هیجان میشوند(دونهام، 2008).
- دانش: وقتی افراد در موقعیتهای مختلف تجربه کسب میکنند یاد میگیرند که زیرمجموعههای یک هیجان واحد را تشخیص دهند و بهطور مثال بفهمند که زیر مجموعههای شادی؛ خوشحالی، آرامش، خوشبینی، غرور، خشنودی و سپاسگزاری هستند و یا عصبانیت، خصومت، انتقامجویی و غضب زیرمجموعههای خشم میباشند. این تمایزها بهصورت شناختی در سلسلهمراتب هیجانهای اصلی و مشتقات آنها ذخیره شده و مجموع تعداد هیجانهای متفاوتی که یک نفر میتواند تشخیص دهد، دانش هیجانی او را تشکیل خواهد داد. (رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
-
باید دانست هرچقدر دانش هیجانی فرد دقیقتر و جامعتر باشد، توانایی او در پاسخ دادن به رویداد زندگی با واکنش هیجانی تخصصی و بسیار مناسب، بیشتر خواهد بود. (دونهام، 2008).
- انتسابها: انتساب دلیلی است که فرد برای توجیه پیامد مهم زندگی بهکار میبرد. انتسابها به این دلیل اهمیت دارند که وقتی از آنها برای توضیح دادن پیامدمان استفاده مینمائیم، واکنشهای هیجانی بهوجود میآورند و در واقع نظریه انتساب یا اسناد اعلام میکند که افراد علاوهبر واکنشهای هیجانی که یک پیامد برای آنها بهوجود آورده، بعد از توجیه پیامد نیز دچار هیجانهای دیگری میشوند تا واکنش هیجانی اولیه را بهصورت هیجانهای ثانوی خاص متمایز کنند (دونهام، 2008).
ج) بعد هدفمندی هیجان: شخص هیجان زده را برای مقابله با شرایط هیجان آور آماده ميکند تا اقدامات لازم را انجام دهد.
د) ابعاد اجتماعی و فرهنگی: در بررسی ابعاد اجتماعی و فرهنگی هیجانات نیز باید دانست که همانگونه که ارزیابی به آگاهی شناختی از هیجان کمک میکند، تعامل اجتماعی نیز به آگاهی اجتماعی از هیجان کمک میکند و علاوهبر آن، موقعیت اجتماعی و فرهنگی که فرد در آن زندگی میکند نیز به آگاهی فرهنگی از هیجان کمک مینماید. شایان ذکر است که بسیاری از دانشمندان معتقدند که هیجان لزوماً پدیدهای خصوصی، زیستی و درونروانی نیست و بسیاری از هیجانها از تعاملات اجتماعی و بستر فرهنگی سرچشمه میگیرند. باید دانست معمولاً مهمترین منبع هیجان روزمره ما، تعامل ما با دیگران میباشد همچنانکه خزانه هیجانی ما با تغییر فرهنگ، تغییر خواهد کرد.
برای مثال بچههای چینی کمتر از بچههای آمریکایی ابراز هیجان دارند که این امر احتمالاً بهدلیل آن است که والدین چینی بر خویشتنداری هیجان تأکید کرده، در حالیکه آمریکاییها بر ابراز هیجان تأکید میورزند. بنابراین تعامل اجتماعی و هویت فرهنگی را نیز میتوان از جمله ابعاد هیجان برشمرد (خداپناهی، 1392، ص131).(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
هیچ یک از این ابعاد نميتواند هیجان را تعریف کند و فقط ميتواند بر ویژگی متفاوت هیجان تأکید کند.
در روانشناسی هیجانها معمولاً به احساسها و واکنشهای عاطفی اشاره دارند، هر هیجان از سه مؤلفهی اساسی برخوردار است:
مؤلفه ی شناختی: افکار، باورها و انتظارهایی که نوع و شدت پاسخ هیجانی را تعیین میکنند. آن چه برای یک فرد فوق العاده لذت بخش است، ممکن است برای دیگری کسل کننده یا آزارنده باشد (احدیان فرد، اصغرنژاد، لواسانی، عاشوری، 1396).
مؤلفه ی فیزیولوژیکی که شامل تغییرات جسميدر بدن است. برای مثال، هنگاميکه بدن از نظر هیجانی به واسطه ی ترس یا خشم بر انگیخته میشود، ضربان قلب زیاد میشود، مردمکها گشاد میشوند و میزان تنفس افزایش مییابد. اکثر هیجانها شامل یک انگیختگی کلی و غیر اختصاصی دستگاه عصب هستند (همان منبع).
مؤلفه ی رفتاری، به حالتهای مختلف ابراز هیجانها اشاره میکند.
جلوههای چهرهای، حالتهای اندام و حرکتهای بیانگر، و آهنگ صدا همراه با خشم، لذت، شادی، غم، ترس و هیجانهای دیگر تغییر میکنند (فرحمند و همکاران، ۱۳۹۵).(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
مبانی تنظیم هیجان
سال ها پژوهش به وضوح بر نقش مهم هیجان ها در بسیاری از جنبه های زندگی روزانه و همچنین تأثیر آن ها در سازگاری با فشارها و بحران های زندگی صحه گذاشته اند. اساساً هیجان ها واکنش های زیست شناختی هستند که زمانی برانگیخته می شوند که فرد موقعیت را حاوی چالش یا فرصت های مهمی ارزیابی می کند و پاسخ دهی وی را در برابر رویدادهای محیطی عمده منسجم می سازد (گروس و مونوز 1995).
گروس و تامپسون (2007) با استناد به پژوهش های مختلف پیشنهاد می کنند که حضور افراد در موقعیتی که آن را مرتبط با اهداف خود می دانند باعث برانگیختگی هیجان ها می شود.
بدین شکل که زمانی که فرد در موقعیت مرتبط با اهداف خود قرار می گیرد، فرایندهای توجهی فعال شده و به دنبال آن ارزیابی صورت می گیرد. نظریه های مختلف تعاریف متعددی از این فرایندهای ارزیابی دارند ولی به هر صورت این فرایند باعث تولید پاسخ های هیجانی شده و منجر به تغییراتی در نظام تجربی، رفتاری و عصبی زیستی می گردد.
4-1-2- تعریف تنظیم هیجان
ریشه های پژوهش در این باره به مطالعه ی دفاع های روانشناختی (فروید، 1926 تا 1956)، استرس و مقابله روانشناختی (لازاروس، 1966)، نظریه دلبستگی (بالبی، 1969) و نظریه هیجان (فریجدا، 1986) باز می گردد (به نقل از گروس و تامپسون، 2007). علی رغم توافق همگانی آشکار درباره فقدان تعریف جامعی درباره تنظیم هیجان، هنوز گوناگونی قابل توجهی در تعریف ضمنی این مفهوم مشاهده می شود که توسط نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف ارائه می شود (تامپسون، 1994). (رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
تنها توجه به این جنبه که تنظیم نامناسب هیجان ناسازگارانه و بالعکس، تنظیم مناسب آن سازنده است، بیش از حد ساده انگارانه به نظر می رسد.
ارزش مفهومی تنظیم هیجان این است که وسیله ای برای فهم این موضوع است که چگونه هیجان ها توجه و فعالیت را سازماندهی و کنش های راهبردی دیرپا یا قدرتمند را تسهیل می کنند تا بر مواضع فایق آیند، مسائل را حل کنند و همزمان نیز منجر به حفظ بهزیستی شوند؛ همان طور که در عین حال ممکن است استدلال و برنامه ریزی را دچار نقص کنند، تعاملات و روابط بین فردی را بغرنج ساخته و سلامت را به مخاطره اندازند (گروس و مونوز، 1995)(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
روش و نوع پژوهش
برای انجام پژوهش علمی روش های علمی بسیاری وجود دارد که هر کدام نقاط ضعف و قوت خود را دار می باشند.
در این میان آزمایش، عالی ترین شکل پژوهش است که در آن پژوهشگر توانایی کنترل شرایط آزمایشی را دارد و دقیق ترین شرایط را برای آزمون فرضیه های علی فراهم می سازد (دلارو، 1394).
بدلیل آنکه انتخاب تصادفی نمونه از شرایط اصلی طرح های تمام آزمایشی است و انجام این کار در تحقیقات علوم رفتاری با دشواری های بسیاری روبروست در تحقیق از شیوه طرح های نیمه آزمایشی استفاده شد.
چنین مطالعه هایی را نیمه آزمایشی می گویند چون در آن ها امکان انتخاب تصادفی آزمودنی ها وجود ندارد و تنها گمارش تصادفی صورت می گیرد.
طرح های نیمه آزمایشی الگوهای نیمه کاملی از آزمایش های واقعی اند که توانایی کنترل برخی ملاک های درونی را دارند (دلاور، 1394). پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی، با روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. طرح اين پژوهش در جدول زير آمده است.(رویکرد گاتمن بر تنظیم هیجان)
برای مشاهده مطالب بیشتر به سایت فرزدان مراجعه نماید.