تعیین نرخ مراجعه سرپایی با رویکرد عدالتی و ارائه بهترین مدل

تعیین نرخ مراجعه سرپایی با رویکرد عدالتی و ارائه بهترین مدل
(تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
بیان مسئله:
حق برخورداری از مراقبتهای بهداشتی ودرمانی و شرایط سلامت برای انجام فعالیتهای اقتصادی، یک حق شناخته شده محسوب میشود.
همچنین دسترسی به خدمات بهداشتی ودرمانی میتواند پیش زمینهای برای عدالت در جامعه دانسته شود. منظور از عدالت ایجاد برابری مطلق نیست .
عدالت در سلامت به این معنی نیست که تمام افراد سطح یکسانی از سلامت داشته باشند، یک اندازه خدمات دریافت کرده باشند، و به یک اندازه به منابع دسترسی داشته باشند.
عدالت در سلامت بهمعنی آن است که دسترسی برابر به مراقبتهای سلامت، برای آنان که در شرایط نیاز یکسان برای دریافت خدمات قرار دارند، فراهم شود.
عدالت در بهرهمندی از خدمات بهداشتی و درمانی از دو جهت افقی و عمودی قابل تعریف است. عدالت بهرهمندی از جهت افقی به این مفهوم است که افراد با نیازمندی مشابه به طور متوسط ازخدمات بهداشتی ودرمانی یکسان بهرهمند شوند.
از جهت عمودی نیز عدالت به این معنی است که افراد با نیازمندی بیشتر به خدمات بهداشتی و درمانی، بهرهمندی بیشتری از این خدمات داشته باشند () .
موضوع مهم در بهرهمندی از خدمات سلامت، توزیع آن میباشد. زمانی که توزیع نیازمندی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی با توزیع کشوری بهرهمندی از خدمات بهداشتی و درمانی مقایسه میشود، میتوان به این سوال پاسخ داد که: آیا افراد متناسب با میزان نیازمندی خود از خدمات بهداشتی و درمانی بهرهمند شدهاند یا خیر؟
نیاز بر سه اصل زیر تعریف میشود: نیاز به عنوان شدت بیماری، نیاز به عنوان توانایی برخورداری و نیاز به عنوان حداقل منابع نرم برای تخلیه ظرفیت بهرهمندی ().
شاید مهمترین موضوع ایجاد شرایطی باشد تا در آن مردم به سوی داشتن زندگی موفق هدایت شوند. بهاین منظور مردم ضمن داشتن کنترل روی زندگی خود، نیازمند شرایط و وضعیتهایی با امکانات مناسب هستند.
دولتها، مؤسسات و سازمانهای عمومی میتوانند از طریق بهرهگیری دقیق از امکانات موجود در جامعه، سیاستها و قوانین، شرایطی را برای ایجاد سلامت خوب و عادلانه فراهم نمایند ().
همچنین باید توجه داشت که سلامت و رفاه اجتماعی موضوعاتی هستند كه دولتها نمیتوانند آنها را تنها با وضع قوانین و مقررات به طور مناسب توزيع نمایند، اما دولتها بر فراهمآورندگان خدمات، مجریان برنامهها و طرحهای بيمهای نظارت دارند وبراي سنجش موفقيت برنامهها نه تنها توزيع خدمات وميزان آنها، بلكه نتايج آنها برسلامت ورفاه اجتماعی را اندازهگیری ميكنند. (تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
در ایران، در برنامههای پنج ساله توسعه اقتصادی و اجتماعی، موضوع ارتقای عدالت در بهرهمندی از خدمات سلامت در سیاستهای دولت مورد تاکید قرار گرفته است.
تحلیل دادههای بهرهمندی به برنامهریزان کمک میکند تا تفاوت بین نیازمندی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی و استفاده واقعی از خدمات ارائه شده را شناسایی نمایند و اثرات واقعی یا بالقوه تغییرات در سیاستهای کشوری را مشخص کنند ().
آنچه در عصر حاضر در جهان با آن روبرو هستیم پارادوکسی از “فزونی” و “محرومیت” است؛ در حالی که برخی حتی به خدمات اولیهی بهداشتی دسترسی ندارند، عدهای دیگر از پیشرفتهترین امکانات تشخیصی درمانی و مراقبتی با بهترین حمایتهای مالی برخوردارند.
توزیع بهینه و عادلانه منابع نظام سلامت یک معضل جدی برای بسیاری از دولتهاست(). سازمان جهانی سلامت که گزارش سال 2000 خود را نیز به موضوع “ارتقاء عملکرد نظامهای سلامت” اختصاص داده بود، معتقد است بسیاری از دولتها اطلاعات کمی در مورد فرایندهای مالی در حوزهی سلامت دارند و لذا شاهد عدم تعادل در منابع مالی و انسانی هستیم ().
کنترل هزینه ها در همهی جوامع، اعم از ثروتمند یا فقیر و توسعهیافته یا توسعه نیافته، امری الزامی محسوب میشود.
مراجعات بیش از اندازه و غیر ضروری یکی از عوامل افزایش هزینههای سلامت هستند. متأسفانه عادات بدی مثل مراجعه مستقیم به پزشک متخصص به جای مراجعه به پزشک عمومی و سپس ارجاع به پزشک متخصص، استفاده سرخود از دارو و در دسترس قراردان دارو بدون نسخه پرشک، اصرار به پزشکان برای انجام آزمایشات و عکس برداریهای غیر ضروری و موارد دیگر از جمله عوامل افزایش هزینه های سلامت در ایران هستند.(تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
برای کنترل این موارد از هزینههای سلامت، نیاز مبرم به تهیه الگویی برای مراجعات بر اساس نیازهای سلامت جامعه میباشد که هم رویکرد عدالت در نظام سلامت را تأمین کند و هم به توزیع مناسب دسترسی مطابق نیاز کمک کند.
در این پژوهش از مراجعات سرپایی استفاده شده به دو دلیل: اول اینکه مراجعات سرپایی به دلیل کمتر بودن یسته خدمات سرپایی نسبت به خدمات بستری یک اندازهگیری نسبتاً ساده از بهرهمندی میباشد. دوم اینکه مراجعات سرپایی بیشتر تقاضا و ترجیحات بیماران را منعکس میکند.
در واقع مراجعات سرپایی به طور خاص، اندازهگیری ارزشمندی برای درک بهتر بهرهمندی از خدمات سلامت با رویکرد عدالت در توضیح تفاوتهای منطقه ای به نظر میآید ().
نرخ مراجعات سرپایی در سراسردنیا به طور گستردهای متفاوت است. این تفاوت ممکن است نشاندهنده عدم کارایی در استفاده از خدمات سلامت باشد.
با این حال، این تفاوت ها همچنین میتواند در نتیجه چندین عامل مختلف باشد از جمله: تفاوتهای سیستماتیک در وضعیت سلامت، تقاضای القایی توسط عرضهکنندگان خدمات سلامت، تفاوت در امکانات و میزان عرضه خدمات سلامت و غیره ().
در این پژوهش تلاش میشود با ارزیابی وضعیت نرح مراجعات سرپایی در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها عوامل منجر به تفاوت میان نرخ مراجعات در ایران و سایر کشورها ارزیابی گردد و برای همگام شدن با کشورهای پیشرفته و متناسب با شرایط کشور الگویی ارائه گردد.
سپس با مقایسه توزیع مراجعات برای خدمات سرپایی در استانهای مختلف کشور وضعیت عدالت در بهرمندی از خدمات سرپایی ارزیابی گردد و در انتها برای بهبود وضعیت عدالت در بهرهمندی راهکار پیشنهاد گردد.
این ارزیابی و ارائه الگو میتواند برای سیاستگذاران بخش سلامت شرایط لازم برای افزایش عدالت در بهرهمندی از خدمات سلامت را نشان دهد.
اهمیت موضوع:
مطالعه و شناخت تغییرات در متغیرها و شاخصهای بهداشتی و درمانی از آن جهت اهمیت دارد که بهبود این متغیرها میتواند بر فرآیند توسعه اقتصادی اجتماعی تاثیر قابل ملاحظهای داشته باشد.(تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
همچنین مقایسه این متغیرها و شاخصها علاوه بر نشان دادن موقعیت کشور در مقایسه های بینالمللی، میتواند برای تعیین جهت گیریها در برنامهریزیها برای افزایش بهرهمندی از ارزش افزوده اقتصادی و خدمات سلامت و همچنین افزایش عدالت در بهرهمندی از این امکانات، موثر باشد.
گاهي اوقات سياستگذاران به مفاهيم ومعاني سلامت درسياستها وبرنامههاي خود واقف نيستند و يا دركي كه از سلامت دارند عمدتاً درحد توجه به خدمات پزشكي است و بنابراين ارتباط زيادي بين مسئوليتهاي خود و سلامت نميیابند. اين وظيفه بخش سلامت است كه آنها را آگاه نمايد.
اندازهگيري مراجعات برای خدمات سلامت و نشاندادن وضعیت عدالت در بهرهمندی از خدمات سلامت يكي از اقدامات حياتي در اين زمینه ميباشد.
گردآوري هرچه ببیشتر شواهد كشوري در زمينه سلامت مردم و بیعدالتیهای موجود در سلامت در جهت به تصوير كشيدن وضعيت عدالت درسلامت و بهرهگيري از اين شواهد در جهت تدوين سياستها و مداخلات از اهميت ويژهاي برخوردار است.
متاسفانه در ایران الگوی مناسبی برای مراجعات سرپایی وجود ندارد و طبق گفته دکتر حریرچی سخنگوی وزارت بهداشت در سال 94 حدود 48.5 درصد افراد جامعه در مراجعه اول به پزشک متخصص مراجعه کردند و درصد قابل توجهی از مراجعات به پزشکان غیر ضروری بوده و هزینههای مالی و انسانی زیادی به خانوادهها و همچنین سیستم سلامت تحمیل میکند().
تا كنون مستندات بسياري دركشور تاليف شدهاست كه نشاندهنده ارتقاء شاخصهاي سلامت جامعه در دهههاي اخير ميباشند.(تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
ولي شايد كمتر مطلب مستندی تهیه شدهاست كه نشان دهد در اين مدت نحوه بهرهمندي مناطق مختلف کشور از اين ارتقاء چه بوده است.
براين اساس در اين پژوهش سعي خواهد شد تا بهرهمندی از خدمات سرپایی سلامت با استفاده از نرخ مراجعات برای خدمات سرپایی درمناطق مختلف کشور مورد بررسي قرارگيرد و در مواردي كه اطلاعات كافي وجود دارد نشان داده شود كه آيا ميزان بهرهمندي درمناطق مختلف عادلانه بوده يا خير.
همچنین تلاش میشود با مقایسه نرخ مراجعات برای خدمات سرپایی در ایران با سایر کشورها به این نتیجه برسیم که نرخ مراجعات بیش از حد لازم بودهاست یا کمتر از حد لازم، و در نهایت الگویی برای مراجعات سرپایی در ایران ارائه دهیم.
مروری بر مطالعات پیشین:
مطالعهای توسط کاظمیان و تاج بخش در سال 1394 با عنوان “عدالت عمودی در بهرهمندی از مراقبتهای سلامت در برنامه بیمه خدمات سلامت در ایران” انجام گردید.
در این پژوهش مقایسه گروههای استانی طبقهبندی شده بر اساس نیازمندی به مراقبتهای سلامت، رابطه بین نیازمندی به مراقبتهای سلامت و بهرهمندی از مراقبتهای سلامت را در یک دوره پنج ساله (سالهای 1388- 1383) ارزیابی شده است. (تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
برای این ارزیابی از رابطه همبستگی رگرسیونی بین متغیرهای نیازمندی و بهرهمندی در گروههای استانی استفاده شده است.
نتایج این مطالعه نشان داده عدالت عمودی بین گروههای استانی طبقهبندی شده بر اساس نیازمندی به مراقبتهای سلامت، برقرار نگردیده است (11).
مطالعهای موردی توسط حسین پور و همکاران در سال 1394 با عنوان بررسی استاندارد مدت زمان ویزیت بیماران سرپایی در درمانگاههای بیمارستانهای عمومی قزوین انجام شده است. نمونه مورد بررسی 428 بیمار مراجعه کننده بوده و تخصصهای مورد مطالعه داخلی، جراحی، اطفال و زنان و زایمان بوده است. برای گردآوری دادهها از چک لیستی که شامل دو بخش سوالات مربوط به پزشکان و بیمارن بوده استفاده شده و تجریه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS انجام شده است.
نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین مدت زمان ویزیت بیماران سرپایی 4/67 ± 2/43 دقیقه بوده که با استاندارد 15 دقیقه فاصله داشت. بیشترین میانگین ویزیت مربوط به متخصصان اطفال و کمترین میانگین مربوط به متخصصان داخلی بوده است ( ).
مطالعهای توسط دورسلر و همکاران در سال1992 با هدف مقایسه 8 کشور اروپایی از جهت عدالت در ارائه مراقبتهای بهداشتی و درمانی انجام گردید.
در این مطالعه عدالت به این صورت تعریف شده است: افراد با نیازمندی برابر به مراقبتهای بهداشتی و درمانی باید صرف نظر از درآمدشان درمان یکسان دریافت کنند. دو روش برای بررسی وضعیت بیعدالتی در این مطالعه استفاده شده است:
روش اول، اندازهگیری بیعدالتی در هزینههای بهداشتی و درمانی پرداخت شده توسط گروههای درآمدی مختلف، و روش دوم، استفاده از رگرسیون دو معادلهای و تک معادلهای برای برآورد بیعدالتی در مراقبتهای بهداشتی و درمانی دریافت شده توسط افراد فقیر و ثروتمند میباشد. متغییرهای مورد استفاده در این مطالعه درآمد، نیازمندی و بهرهمندی میباشند. (تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
دادههای مورد استفاده از مصاحبههای بهداشتی و درمانی جمعآوری شده اند. طبق یافته های این مطالعه در سیستم ارائه مراقبتهای بهداشتی و درمانی اکثر این 8 کشور، بیعدالتی وجود دارد.
ولی هیچ الگویی برای نشان دادن تشابه بیعدالتی در این کشورها وجود ندارد ().
مطالعه ای توسط ناوانیتهام و همکاران در سال 2000 با هدف بررسی وضعیت بهرهمندی از خدمات مراقبتهای بهداشتی و درمانی مادران در جنوب هند انجام گردید.
در این مطالعه الگوها و عوامل موثر بر استفاده از خدمات مراقبتهای مادران در ایالتهای مختلف بررسی شد. نمونه مورد نظر تولدهایی بوده که ازدواج مادران در طول 4 سال قبل از این مطالعه بوده است. برای برآورد اثر متغیرهای کمکی بر استفاده از خدمات مراقبتهای مادران از مدل رگرسیون لجستیک استفاده گردید.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که عوامل موثر بر استفاده از خدمات مراقبتهای مادران در ایالاتهای مختلف مشابه نیستد. اگرچه زنان بیسواد از این خدمات کمتر استفاده میکنند ولی در بین زنان تحصیل کرده هم تفاوتهایی وجود دارد.
بخشی از تفاوتهای موجود بین ایالتهای مختلف به دلیل تفاوت در دسترسی به این خدمات میباشد.
تفاوت در دسترسی به تسهیلات مراقبتهای بهداشتی و درمانی بین شهر و روستا یکی از عوامل مهم بهرهمندی پایین زنان روستایی از این خدمات میباشد.
مطالعهای توسط آباسلو و همکاران در سال 2001 با هدف بررسی عدالت بهرهمندی و دسترسی به مراقبت های پزشک عمومی بخش دولتی در اسپانیا انجام گردید.
در این مطالعه به منظور بررسی وضعیت عدالت از دو معیار عدالت افقی و عمودی استفاده شده است. هر دو معیار عدالت افقی و عمودی توسط اثر متقابل بین متغییرهای نیازمندی و دسترسی (بهرهمندی) ارزیابی شده است.(تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
عدالت افقی به معنی دسترسی و بهرهمندی برابر برای نیاز برابر و عدالت عمودی به معنی دسترسی و بهرهمندی بیشتر برای نیاز بیشتر تعریف شده است.
دادههای استفاده شده در این مطالعه از داده های جمعآوری شده توسط سازمان بررسی سلامت اسپانیا در سال 1993 میباشد.
که شامل گزارشات فردی بیماران، گروههای طبقه بندی شده سنی، جنسی، جغرافیایی و غیره بوده است. طبق یافتههای این مطالعه دسترسی و بهرهمندی خدمات پزشک عمومی بخش دولتی در اسپانیا طی سال 1993 با عدالت عمودی همخوانی داشته ولی با عدالت افقی مغایرت داشته است ().
مطالعه دیگری توست لائورا و همکارانش در سال 2013 با عنوان ارتباط بین عرضه پزشکان، مقرارات محلی و نرخ مراجعات سرپایی در ایالات متحده انجام شده است. در این مطالعه از آمارهای مربوط به طرح مدیکیر برای سالهای 2006 و 2007 و همچنین دادههای مربوط به نظرسنجی ملی 3 گروه مختلف در سال 2005 (شامل ذینفعان مدیکیر، متخصصان قلب و پزشکان مراقبتهای اولیه) استفاده شده است.
در این مطالعه تفاوت بین مراجعات سرپایی از نظر وضعیت اجتماعی افراد، نژاد و تحصیلات بررسی گردید.
نتایج نشان داد که افراد با موقعیت اجتماعی بالا 99/4 بار مراجعه سرپایی بیشتر نسبت به افراد با موقعیت اجتماعی کمتر داشته اند. سیاهپوستان 14/2 بار مراجعه کمتر از سفیدپوستان داشته اند. از نظر تحصیلات تفاوت قابل ملاحظهای وجود نداشته است (8).(تعیین نرخ مراجعه سرپایی)
برای مشاهده مطالب بیشتر به سایت فرزدان مراجعه نماید.
دیدگاهتان را بنویسید